امير علي جان : نبض زندگي

 چند وقتيه از پيشرفت هاي خارق العاده ت ننوشتم. كارايي كه ميكني و حرفايي كه چشمامونو از شدت تعجب گرد و قلمبه ميكنه. اصطلاحات بامزه اي كه نميدونيم از كجا پيدا ميكني اين حرفارو قر و عشوه هاي وقت صحبت كردن و زبان بدنت كه عجيب شيرينه و با شيرين زبونيات كاملاً همخوني داره. چسبيدنات به من و عشقولانه هاي مادر و پسري و چه بسا بيشتر از اون پدر و پسري. كاميون سواري و تبحرت تو گازدادن و و جابجا شدنت روي كاميون و حيوناتو سوار كاميونت كردن.  و جيغ و هوراهاي شاد بچه گانه. بپر بپرهاي جفت پاروي توپهاي كوچولوي رنگي و از شدت خوشي ذوق كردن و ريسه رفتن. بعضي وقتها هم سوار كاميونت ميشي و ميگي حسين بيا منو هل بده بازيهاي خيالي و در رأس اونا سوار دوچرخه خوشگلت ميشي و ميگي ماماني من ميرم نون بخرم بيارم شما نون بخوري منم ميگم باشه پسرم بيا اين پولو بگير برو نون بخر و يا ماماني رو مجبور ميكني سوار دوچرخه بشم و خودتم سوار كاميون ميشي و ميگي ماماني بريم خونه سجادينا .حيووناي قشنگت كه باهاشون عالمي داري و همش ميپرسي ماماني اسب چي ميگه ويا ببر چي ميگه ، شير چي ميگه ومنم صداشونو برات در ميارم  اظهار نظركردنات در مورد شكل و قيافه ي هر چيز و هر كس و اينكه اين اسبه ميگه پيتكو پيتكو ويا گربه ميگه ميو ميو، خروسه ميگه قوقولي. ذوق كردن از شنيدن هر كلمه و اصطلاح جديدي كه ميشنوي و يا كافيه يه نفر چيزي از دستش بيفته يا يه نفر بخوره زمين ديگه انقدر ميخندي كه نميشه جلوتو گرفت .اعتماد بنفس زيادت در مورد خودت و هر چيزي كه بهت تعلق داره و ذهن پرسشگرت كه مدام ميپرسي بابايي كجا ميري و يا ميگي ماماني من دارم كجا ميرم ويا اينكه ماماني اتاق خواب رفتي چيكار داشتي و يا موقع قايم شدن ميگي ماماني من نيستم.عاشق آب بازي و حمام رفتن هستي و كافيه بگيم امير علي ميري حموم چند لحظه بعد جلوي در حمومي. امير علي جان علاقه زيادي به دوربين داره و تا دوربينو دستم ميبينه ديگه نميزاره ازش عكس بندازم دوربينو ازم ميگيره وانو جلوي چشمش نگه ميداره وبه من ميگه وايسا اونجا وبعد ميگه بگو ايييييي چيدن و رديف كردن همه ي چيزاي از يك نوع مثل حيوونات،خونه سازيت، مداد رنگيات، لباسات و ..... عشق و علاقه ي وافرت به سيب زميني سرخ شده و ميوه و اينكه خوب ابزاري هستن براي آرام كردنت. خط خطي كردن و يادگاري گذاشتن روي كاغذاي بدرد بخور و بدرد نخور. تفسير هر خطي كه ميكشي به يه چيز خاصي كه دوست داري مثلا خورشيد، ستاره ويا ماشين. كتاب خوندنت و علاقه ت به مطالعه البته بازبون خودت. بازي گروهي با بچه ها مثل كلاغ پر ، گنجشك پر بعضي وقتها موقع بازي كلاغ پر هر چيزي كه مياد تو ذهنت همونو تكرار ميكني مثلا ميگي شال گردن پر ... شلوار لي پر و خودتم كلي ذوق ميكني. و لذت مي بري از بازی با بچه های دیگه...