امير عليامير علي، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات خوب امیر علی

يادگاري

1391/6/28 12:34
223 بازدید
اشتراک گذاری

 با تو ام پسرک عزیزم! تو که نگاهت راه رفتنت ذوق کردنت و ... همه و همه برایم خاص است و می دانم برای همیشه خاص خواهد ماند. با توام. تو که می دانم روزی بزرگ خواهی شد و از همین امروز می توانم بفهمم که آنوقت چقدر دلم برای این روزها تنگ خواهد شد. برای همین روزهایی که من پيش تو هستم وتو شيطوني ميكني و از گوشه چشم می بینم که منتظري ببيني من چيكار ميكنم،  با یک نگاه شیطنت بار می آیی کنارم.  همین که چشمهایم بسته می شود گرمای صورتت را حس می کنم.و كلمه مامان ، مامان پاشوووو آنقدر "كلمه پاشو" رو قشنگ ميگي كه از دلم نمياد از جام بلند نشم وبعدش ميگي بيا  وقتي به چشمهاي خوشگلت نگاه ميكنم. دو تا چشم تیله ای خوش رنگ را که خیره شده به چشمهایم می بینم و یک عدد لبخند پیروزمندانه که بر صورت کوچولویت می نشیند.

عزیزکم!می دانم روزی بزرگ می شوی. مردی می شود برای خودت آنقدر که حجب و حیایی بین مادر و پسر مرد شده اش حاکم خواهد شد و شاید به همین راحتی امروز نتوانم در آغوشت بکشم و بگویم دوستت دارم. می دانم که آن روزها دلم برای این روزها تنگ خواهد شد و با خودم خواهم گفت کاش وقتی کوچک تر بود بیشتر می بو سیدمش. مرد کوچک خانه ام! کاش بدانی چقدر دوستت دارم. کاش بدانی که مادرانه شاهد قد کشیدن نهال کوچک خانه بودن چه لذتی دارد.

همیشه دوستت دارم!

پسرم

وقتی در وجود من جای گرفتی عاشقانه پرستیدمت اما هرگز حس مادر شدن رانمیدانستم.....

وقتی با دست وپای کوچکت تلنگری به من زدی حست کردم اما هنوز وجودت را باور نداشتم.....

وقتی به دنیا امدی تو را در آغوش من قرار دادن وجودت را باور کردم اما درک کافی ازمادر بودنم نداشتم ..........

وقتی از شیره وجودم به تو دادم مادر بودن را درک کردم امام هنوز از خود مطمئن نبودم ......

روزهايي كه  تب کردي و بیقراریت را دیدم .....اشک ریختم ..نگران و بیخواب..با تک تک نفسهایت قلبم درد گرفت 

اکنون با تمام وجود به تو ایمان دارم و مادر بودن را حس کردم ...

تمام آرزوم از خداي مهربون اينه که مراقب تو و همه فرشته کوچولو ها باشه...

خواستم که به همه فرشته ایی چون تو عطا کنه.خواستم که لذت مادر شدن را از هیچ بنده ایی دریغ نکنه. 

پسركم مادر شدن خیلی سخته خیلی سخت.  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان نوشين و بابا علي
7 مهر 93 12:12
خیلی قشنگ نوشتید. پسرتونم که ماشالله حرف نداره. ولی اون پیغام که می گی نظر بدید هر صفحه که میزنی میاد و خوب نیست
مامان وبابای امیرعلی
پاسخ
پسر شما هم ماشالله قشنگ و با مزه است خدا براتون حفظش کنه .