پسر بامزه

پسر گلم امير علي جان ، جديدا انقدر بلبل زبون شدي كه با همه صحبت ميكني . كلمه هايي رو تكرار ميكني و از ما ميخواهي كه بعد تو تكرار كنيم .مثلا به ماماني ميگي بگو دوچرخه و وقتي ماماني ميگه دوچرخه با اون لحن قشنگنت صداتو كلفت ميكني و ميگي سيبيييييييييييل بابااااااااااااااااات مييييييييچرخخخخخخخخه. يا از خودت كلمه هايي رو ميگي كه خيلي نامفهومه و از ما ميخواي بعد از تو تكرار كنيم مثلا ميگي بگو چيپسي- بگو توكانتمني. بگو كوپالو و از اين قبيل كلمات و هر چي كه ميگذره كلماتت سخت تر ميشه. تا طرف مقابلت نتونه تكرار كنه.

ديشب با سارينا كلي بازي كردي و بابايي يه آهنگ تولد براتون گذاشته بود و شما هم حسابي شلوغ ميكرديد و بعد از اينكه سارينا گفت ميخوام برم پيش مامان تو گفتي نه سارينا مامان نه. كلا نقش رئيس رو داري و به همه دستور ميدي . وقتي ازت ميپرسم پسر كي هستي با تمام وجود ميگويي باا زرگ ( بابا بزرگ ) هنوز يادم نرفته اون شبي رو كه خونه مامان بزرگ فرنگيس شام ميخورديم حسين پسر خاله داشت با گوشت كوب ميكوبيد تو قابلمه و تو رفتي كه ازش بگيري ولي بهت نداد و تو مدام ميگفتي بده مال مامان بزرگه بعدش اومدي پيش مامان بزرگ و گفتي مامان بزرگ ازش بگير كه همه زدن زير خنده.عاشق بازي كلاغ پري و خودت راحت مديريت ميكني. 

 وقتي ازت ميپرسيم دايي مجيد كو ميگي دايي مجيد نيست رفته سربازي وقتي ميگيم چجوري رژه ميره شروع ميكني به قدم رو رفتن وقتي بابايي ازت ميپرسه امير علي تو ميري سربازي با اون لحن قشنگت ميگي نه من نميرم سربازي بابايي برام كيف بخره برم مدرسه قربون اين شيرين زبونيات برم پسر گلم عاشقتم.امير علي جان اين روزها با تو بودن آنقدر زيباست كه هر لحظه اش را دوست دارم

پسر نازم 23 ماه از لحظات شيرين زندگيت ميگذرد و كم كم به روز تولدت نزديك ميشويم. چه بي صبرانه لحظه ها رو كنار ميزنم براي ديدنت و چه بي صبرانه روز شماري ميكنم براي دومين سالگرد شكفته شدنت اي خداي بزرگ براي حس كردن تمام اين زيبائيها ازت ممنوم وتو را شكر ميگويم. دوستت دارم امير علي جان.