امير عليامير علي، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات خوب امیر علی

يك داستان واقعي

1391/9/26 9:22
160 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به پسر گلم  که همیشه عاشقانه دوستش دارم

ميخوام يه حقيقت باور نكردني رو برات تعريف كنم تا زماني كه بزرگ شدي و اين مطلب رو خوندي ، بدوني كه تو چه پسر نازي بودي و هيچوقت ماماني رو اذيت نكردي، حقيقتي كه وقتي اونو يادآوري ميكنم اشك تو چشام جمع ميشه .

ماجرا از اونجايي شروع شد كه يه روز صبح كه داشتم آماده ميشدم برم سر كار از خواب بيدار شدي و طبق عادت هر روز دوست داشتي شير بخوري ، اومدم كه بهت شير بدم وسينمو يه مقدار فشار دادم ،كمي شير ريخت بيرون ، وتواز اون روز به بعد ديگه شير نخوردي ، الان نزديك به يك هفته ميشه كه ديگه شير مامانو نميخوري ، البته بعضي وقتها مامانو صدا ميكني به بهانه شير خوردن ولي وقتي ميام پيشت خودت ميگي نه نه شير نه اخ اخ قربون پسر گلم برم كه اينقدر باهوشه.

شايد باور نكني عزيزم كه هميشه دغدغه اينو داشتم كه خدايا من چجوري ميخوام امير علي رو از شير بگيرم،اخه پسر گلم دیگه وارد بیست و سومين  ماه زندگیت شدی و تقریبا دوره شیر خوارگیت تموم میشه باید اولین قدمهای استقلال و تو زندگیت برداري هميشه فكر ميكردم این مرحله یکی از سخترین مراحل زندگیت باشه هم برای خودت هم برای  مامان نمیخواستم اذیت بشی و یک دفعه از شیر خوردن منعت کنم. آخه نميدوني وقتي ميخواستي شير بخوري چه زبوني ميريختي ومدام مامانو صدا ميكردي( ماماني بيا بخواب بالش پتو بكش ميمي)  نميدونستم كه پسر ناز من خودش خودشو از شير ميگيره و به مامانش كمك ميكنه. از يه طرف خوشحالم كه ديگه لازم نيست وقت و بي وقت مشغول شير خوردن باشي و از طرف ديگه ناراحت اين هستم كه چرا به اين زودي شير خوردن پسرم تموم شد . پسر گلم بعضي وقتها خيلي دلم برات ميسوزه احساس مي كنم خيلي كم شير خوردي واسه همين اون يكي دو روز اول كه ديگه شير نميخوردي و از شير خوردن بدت ميومد وقتي كه خواب بودي بهت شير ميدادم، وبا خودم ميگفتم ديگه بايد خداحافظي كنم با اين لحظات زيبا كه وقتي جگر گوشم تو بغلم شير ميخوره وبا چشمهاي نافذش به چشمهام خيره ميشه، گويي كه حرفها دارد اين چشمهاي خوشگل وبا بودن در اين لحظات زيبا دستهايت را ميبوسيدم و همزمان تو پايت را بالا مي آوردي و پايت را هم غرق بوسه ميكردم امير علي من  ، فداي اون چشمهاي خوشگلت بشم الهي.

تو این مدت حرف زدنت خیلی بهتر شده و همش جمله میگی خیلی کم  پیش میاد که از کلمه استفاده کنی مثلا ميگي ماماني پنگول بزار بخونه يا وقتي ميخواي عمو پورنگ تماشا كني و ما مخالفت ميكنيم ( چون نگاه كردن زياد به چشمات آسيب ميزنه) برميگردي وبا يه لحن زيبايي ميگي عمو فردا مياد ميخونه ، اين قسمت ميخونه رو انقدر قشنگ ميگي كه آدم ميگه همونجا بخورمت.يا وقتي كه ميگيم امير علي كنترل تلويزيون كو؟ ميگي پيشي برد كوچه ، پيشي بيار تلويزيونو روشن كنيم.شعر تاب تاب عباسيniniweblog.com رو با اون لحن قشنگ تا اخرش ميخوني. از شعرهاي كه ميتوني با ما همراهي كني ومخصوصا آخرش رو خوب تلفظ كني :شعرهاي اتل متل توتوله- يه توپ دارم قل قليه – يه پسر دارم شاه نداره- رفتم لب رودخونه- يه روزي يه آقا خرگوشه- ببعي ميگه بع بع- كي از همه قشنگتره.

خدایا شکرت که هميشه بهترینها رو برای بنده هات میخوای .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

پویا تم
22 آذر 91 14:35
سلام عزیزم براطراحی تم تولد کودکتون وجشن دندونی به وبلاگم سر بزنید

اكي