تشكر از خواهر مهربونم
،امير علي جان پسر قشنگم قصه زندگی ما خیلی عجیبه. گاهی فکر میکنم اگر برای هر کدوم از ما خاطرات بزرگسالیمون رو تو بچگیا تعریف کنند، فکر میکنیم که این هم یکی از قصههای کتابهاست. اما خود کودک من حالا میدونه که اینطور نیست، همه اینها واقعیت داره و زندگی خیلی زیبا و هنرمندانه آهسته آهسته ما رو بالا و پایین میبره و کوچه پس کوچههای رویایی و اسرارآمیزش رو نشونمون میده یکی از همین کوچهها، کوچه مادریه، مادر شدن و یهو دیدن خودت جلوی یه بچه که تقریبا دو سال و هفت ماهه كه اومده تو زندگیت. بعد وقتی فکر میکنی به اون روزهای آخر بارداری و حس خستگی و انتظار و اینکه همه اونها الان فقط یه خاطره شده ...