تشکر از مامانی مهربونم
سلام بر امیر علی ، پسر آرزوهایم؛ دقیقا بیش از بیست پنج ماهه که تو رو می بینم ، تو را می خونم و تو رو می نویسم و هر وقت لپ خوشگلتو بوس میکنم ، شکر میکنم خدای مهربونو ، نه از سر اجبار ، که به نشانه خضوع به درگاهش و برای داشتن فرشته ای که ، الان اینجا پیش ماست . پسر نازم ؛ لحظات شیرینی رو که کنارم نشسته ای ، آخرین روزهای زمستونه ، که با تموم زیبایی و کمالش در حال گذره ، اما تو از این ماه مگذر ، شاید یه روزی دلتنگ این روزهای زمستونی بشی.دلتنگ روزای بارونی و برفی، شاید یه روزی تو هم مثل بابایی عاشق فصل زمستون شدی . امیر علی جان بلند شو و با من به لب پنجره بیست وهشتمین روز از اسفند ماه 91 بیا ، تا ببینی چگونه ...
نویسنده :
مامان وبابای امیرعلی
10:43